شعر نو زیبا در مورد شهیدان
توجه: کپی شعر بدون نام نویسنده و منبع جایز نیست
" قـلـم ســرخ "
قلم سرخم گفت :
که چـــرا
دست تو مــی لـــرزد ؟!
پاسـخـش را دادمــ ؛
میـنـویـسـی از مـن ،
از تـمـام عـالـم ،،
غـافـل از ایـن نـکـتـہ
کـه اگـر خـواهـی تو ، نـام او بـنـویـسـی،،
جــوهـرت مـی خـشـکـد . . . !
نـام او را پـرسـیـد ،
فـقـط ایـن را گـفتم :
قـلـبـش از نـور ،سـپیــد
چـشــم او چـون خــورشــید...
نـام او هـسـت "شـــھیـــد"
دسـتهـای مـن هـنـوز
مـثـل بـیـد لــرزان اســت ...
روی دفـتـرهــایم
قـلـمم گـریـان اسـت ...
هـر چـہ گـفـتـم اورا
از شـقـایـقـهـا و
لـالـہ هـای قــرمـز ،
بـاز اگر می گویـم ازدل وخون بنویس
میـنـویـسـد:هـرگـز . . .!!!
تـا کـه پـرسـیـدم ازاو
شـعـرم امـروز چـرا
ایـنـچـنـیـن غـمـگیـن اسـت ؟!
او فـقـط گـفـت کـه از
لـرزش دســتـانـت ...
دل مـن خـونـیـن اسـت . . . !
قــلــم ای راوی عـشــق !
بـنـویـس انـدکـی از خـاطـره هـا ؛...
از غـم غـربـت دهـلـاویـه و فکّـہ بگـو ...
دشـت مـجـنـون کـه سـراسـر
همــه دلـدادگـی اســت . . .
از شـب حـمله بـگـو . . .
از خـداحـافـظـی لـالـه هـای سـرمـســت
از جبینـی کـه بـه خـون غرق بر
سجده نشست . . . !
یـاد ارونـد کـنی ، نام کـارون بـبـری،
دل بـه دریـا بـزنم
وای اگر پای تو ای مکتب عشق ،
بـاز درجـا بـزنــم !!
لـالـہ ی سـرخ وطن !
خـون رگـهاے تـو چون رود روان ،
زنـده و جـاریـسـت . . .
تـا ابـد یـاد تـو در بـطـن زمـان
زنـده و جـاریـسـت . . .
ای پـرسـتـوی سـفـرکـرده ی مـن !
روی مـیـن رفـت قـدمـهـای تـو ،
ســوگـند :
" پـای ایـمان "
" بـهـر قـرآن " ،
بـگذری از سـر و از جـان ،بـخدا می ارزد . . .
بـه جدا گـشتـن ازیـن بـنـد تـعـلق
بـه رهـا یـافـتـن از
کـنـج قـفـس مـی ارزد
آه و افـســــوس کـه پـای دل ما
لـبـه ی پـرتگـه
نـفـس و هـوس می لـغـزد ... !!!
نوشته : سرکار خانم الهام سادات شریفی
برچسب های مهم